محل تبلیغات شما



ما در کتاب نوشتاری و همین طور بخوان و بیندیش مطالب و سوالاتی داریم که باید عناصر نویسی بشه و برداشت از داستان داشته باشیم

عناصر اصلی یعنی شخصیت های اصلی یک داستان 
عناصر فرعی یعنی شخصیت هایی در ارتباط با شخصیت اصلی که در روند ماجرا تاثیر دارند

مکان و زمان داستان که مشخص هست و قابل درک

فقط می مونه پیامی که باید درک بشه

مثل همین پیام زاغ بور که راحتی و آسایش در وطن بود حتی اگر وطن بیابان باشه

وقتی قرار هست هدفی برداشت کنیم یعنی داستان رو خوب درک کردیم 
یعنی تونستم رویدادهای اصلی رو برداشت کنم 
یعنی تونستم کل داستان رو در ذهن خلاصه کنم 
و به یک هدف برسم از داستان


تفاوت کنایه و ضرب‌المثل در موارد زیر است:

1. کاربرد معنای دور و نزدیک: در کنایه به هیچ عنوان معنی نزدیک مراد نیست و حال آن که در ضرب‌المثل معنی نزدیک هم در نظر گرفته می‌شود.

مانند: آب در هاون کوفتن؛ به هیچ عنوان معنی نزدیک مراد نیست و حال آن‌که: قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود: می‌توان معنی نزدیک را در نظر گرفت.

2. کنایه نیاز به معنی دارد اما ضرب‌المثل نیازی به معنی ندارد. به عنوان مثال در هیچ فرهنگ لغتی ضرب‌المثل‌ها معنی نمی‌شوند اما کنایه‌ها معنی می‌شوند. مثال: در پوستین خلق افتادن: غیبت کردن.

3. کنایه معمولاً به شکل مصدری است و ضرب‌المثل تک جمله یا تک مصرع یا یک بیت کامل.

نکته‌ی مهم: در هر ضرب‌المثلی یک معنای کنایی نهفته است مثلاً از ماست که بر ماست»: به کنایه به ما می‌گوید که هر چه بر سرمان می‌آید عاملش خودمان هستیم و نباید کسی دیگری را ملامت کرد. البته معنای کنایی داشتن با کنایه زدن تفاوت دارد.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها